- شب ساختن
- شب کردن
معنی شب ساختن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
چیزی را بشکل گلوله های کوچک در آوردن، دارویی را بصورت حب در آوردن
ادرار یا شاش کردن
آماده کردن مهیا کردن، یا در ساختن تنگ خانه در کنج اطاق جای گرفتن
شرمنده شدن و خجالت کشیدن
شاش کردن، ادرار کردن، پیشاب ریختن
آب افکندن، آب انداختن،برای مثال ز قلب آن چنان سوی دشمن بتاخت / که از هیبتش شیر نر آب تاخت (رودکی - ۵۴۱)
آب افکندن، آب انداختن،
پر کردن، انباشتن، چیزی را در ظرفی ریختن یا جا دادن که تمام آن را فرا گیرد، آکندن، آگندن، آکنیدن
تهیه کردن گچ جهت ساختمان
تازه بنا کردن، تعمیر کردن